دوست دارم تو بهم بگی بهار

دوست دارم یه جوری باشیم مردم بهش بگن عجیب
دوست دارم بهار تو باشم
دوست دارم تو بهم بگی بهار
به جاش تو هم فقط مال من باشی


این دلیل واسه آدم های اینجا قانع کننده نیست که ما بگیم چون اینجا همه  باهامون حرف میزنن بعدشم به هم حسودیمون میشه ، میریم یه جای دور ، نه حواسم یه لحظه بیشتر رفت پیش تو ، من حسودیم میشه تو رو که میدونم ، آخرش اینه که ملاحظه مو میکنی البته ببخشیدا ،ولی اونم شک دارم عزیزم ما محکومیم به تحمل آدمایی که زندگیمونو چه بخوایم چه نخوایم میسازن ، اما من میگم بیا بریم یه جا که هیچکس نباشه که حتی اسمتو یاد بگیره چه برسه به اینکه صدات کنه

قول میدم اگه اونی که میخوای نیستم یادم بدی زود یاد میگیرم ، همونی میشم که میخوای ، مث حال و هوای آسمون یه وقت نم نم ، یه وقت رعد و برق ، یه وقت تگرگ ، گاهی هم آفتاب ، بستگی به چشای تو داره ، اینجوری خوبه ؟

اون وقت ممکنه دوسم داشته باشی اگه نمیتونی دوسم داشته باشی لااقل یه قول بهم بده ، بیشتر از این از چشات نیفتم ، چون بی تو میمیرم .



نظرات شما عزیزان:

آرش
ساعت20:23---29 اسفند 1390
سلام بهاره جون منم یه عاشق دلشکسته مثل توام ازاسم بهاره خیلی خوشم میاد منتظرتماست هستم۰۹۳۹۰۶۹۱۸۹۸

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: <-TagName->
چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:, | 10:45 قبل از ظهر | بهاره رسولی |